رسالت من مبارزه با جهل است - وظیفه من روشنگریست

رسالت من بیان حقایق و تمایز حق از باطل ( تمایز درست از غلط ) است - هر آنچه در این وبلاگ نوشته شده برشی هر چند کوچک از حقیقت است

رسالت من مبارزه با جهل است - وظیفه من روشنگریست

رسالت من بیان حقایق و تمایز حق از باطل ( تمایز درست از غلط ) است - هر آنچه در این وبلاگ نوشته شده برشی هر چند کوچک از حقیقت است

دین لباس مردمان است


دین لباس مردمان است

دین اساسا هیچ تغییری در رفتار و کردار ما ایجاد نمی کند و نمود بیرونی ندارد !!! به همین خاطر ما از دین به عنوان لباس یا روکشی بر خلقیات و ذات آدمی یاد می کنیم و همانطور که لباس بر ذات و رفتار و عملکرد ما تاثیر ندارد ، دین هم بر کردار ما تاثیری ندارد
یک انسان خوب با دین اسلام می شود یک مسلمان خوب و با مسیحیت می شود یک مسیحی خوب
و یک انسان بد با دین اسلام می شود داعش و با دین مسیحیت می شود ترامپ و پوتین و نتیجه اش جنگ های صلیبی خواهد بود

پس از سالها تحقیق و مطالعه و بررسی کیس های مختلف از نزدیک به این نتیجه رسیدم هیچ انسانی نماینده دین یا فرقه یا مسلکی نیست و اعمال و رفتار ما بروز ِ حالات و روحیات درونیه ماست
پس نه مسلمان خوب نشانه خوبی اسلام است و نه مسلمان بد نماینده دین اسلام است بلکه یک مسلمان خوب ، یک انسان خوب است و بس و دین در حالات و روحیات او هیچ تاثیری ندارد

ما در حال حاظر قراعت هایی از دین داریم که میگه سنی کافره و عینا روایاتی داریم که میگه شیعه کافره !!! بعد وقتی وارد زندگی این دو مذهب می شوید می بینید طرف روزه میگیره نماز میخونه و ... چطور میشه اینو به بهانه تفاوت در مذهب کشت ؟
ما به هیچ عنوان نمی توانیم ثابت کنیم که مذهب درست و صحیح کدام است - ما چطور می توانیم ثابت کنیم که مثلا وضوی ما درست است یا اهل تسنن ؟ کسی که از اون زمان ها نمانده - در دنیای امروز می بینیم یه واقعه اتفاق میوفته با این همه دوربین و شاهد زنده نمی شه حقیقت رو کشف کرد و هر کسی یه چیزی میگه اون وقت میخاید ثابت کنید حضرت محمد در روز غذیر چی گفت و چی نگفت ؟ مهم اینه که یه مسیری را انتخاب کنیم که درست باشه و اسیر دست دین سازان و دین پردازان نشویم - ما همه به دین پدرانمان هستیم و شاید لازم هم نباشه تحقیق کنیم که کی درست میگه و مهم اینه که به اصول اصلیه دین و خدا عمل کنیم و بقیه را واگذار کنیم به خوده خدا در روز قیامت - اینکه ما چجوری وضو میگیریم یا در دلهایمان به چه چیزی اعتقاد داریم تغییری که در رفتار و اعمال ما ایجاد نمی کند پس نباید در این مسائل مجادله کنیمآن هم در حالی که خداوند می فرماید " با یکدیگر به ستیز بر نیایید و هر جا که دیدید طرف مقابل حق را نمی پذیرد بگذرید و بگویید خداوند خودش بین ما در قیامت قضاوت می کند"

برای دین داری و پیدا کردن حقیقت ِ زندگی و آخرت ، باید جستجو و کاوش کرد تا حقیقت را پیدا کنیم

ما نباید کسی را نماینده دین بدانیم و نباید با تعمیم رفتار خوب و بد دین داران ، رفتار آنها را پای دینشان بنویسیم چون در تفسیر دین ، دست انسان باز است و هر کسی بسته به ذات و درک خویش ، دین را تفسیر می کند و آن قسمتی از دین را که به روحیات و کارش می خورد برش زده و از آن برای اهداف و امیال خود استفاده می کند

هستند افراد جانی و دزد بلفطره که برای اینکه هم مال و جان مردم برایشان حلال شود و هم تحت حمایت سیستماتیک و ایدئولوژیک قرار گیرند در نقش عالم روحانی ظاهر می شوند و اصلا برای دزدی و تجاوز لباس دین را بر تن کرده اند و در این مسیر قرار گرفته اند

هستند افرادی که قاضی شده اند تا بتوانند از این راه کسب درامد کنند و اصلا در ذات ناپاکشان ذره ای حقیقت جویی و شرافت وجود ندارد و شرافت را تا جایی پی می گیرند که با منافع خودشان در تعارض قرار نگیرد

در نهایت این ما هستیم که نباید بازیچه دست دین سازان شویم و هر جا که دیدیم آموزه ای از دینی که به ما عرضه کرده اند با عقل و حقانیت و شرافت و انسانیت در تعارض است باید راهمان را جدا کنیم

البته انسانیت با مفهوم بر بافته ای مثل اسلام رحمانی که جدیدا یه سری معاند و کافر درست کرده اند کاملا در تعارض است - انسانیت یعنی ایمان به حقانیت - یعنی ایمان داشته باشیم که حق و حقیقتی وجود دارد و وقتی حق وجود دارد قطعا نا حق هم وجود دارد و ما به عنوان انسان شریف باید در مقابل نا حق محکم بایستیم و حتی در صورت لزوم سر نا حق را از گردنش جدا کنیم - جدا کردن سر ِ انسان نا پاک و قاتل از بدنش عینه حق و انسانیت است

کسانی که با اعدام و مجازات متجاوزین مخالفند قطعا در دل هایشان از همان قماش هستند - یعنی اگر دست دزدی را قطع کردن و یه عده گفتن ولش کنید مگه بقیه دزدی نمی کنن یا حالا مگه چقدر برده !!! این آدم فی ذاته دزد و کثیف است و به خاطر همزاد پنداری با دزد و اینکه میگه اگه منم دزدی کنم این کارو باهام می کنن ، تقاضای عفو و رحم می کنند

وقتی میری پیش قاضی و از کسی که مالتو دزدیده و به حق و حقوقت تجاوز کرده شکایت می کنی و تقاضای اشد مجازات را می کنی ولی قاضی میگه بهش ببخش ، تخفیف بهش بده گناه داره زن و بچه داره ، این قاضی خودش آدم فاسدیه و به خاطر حس همزاد پنداری تقاضای عفو و مهربانی می کنه برای مجرم

وقتی میری قاضی بهت میگه اگه اعدامش کنی زنت مادرت خواهرت که زنده نمیشه اون قاضی خودش یه جانی بلفطره است که شاید هنوز کسی رو نکشته ولی قطعا در دلش هست که اگر لازم شد برای منافعش انسان دیگری را قربانی کند

هنرمند مفلس و کثیفی که میره برای قاتلها تقاضای بخشش می کنه و راه میوفته میره خونه این و اون برای تقضای بخشش و عفو ، خودش یه جانیه بلفطره و بلقوه است که اگر در شرایطش قرار بگیره و منافعش حکم کنه ، آدمم می کشه